علّامه طهرانى

نمونه هایی از مهم ترین مبانی مکتب علامه طهرانی قدّس سرّه

ضرورت استاد کامل

مرحوم علّامه طهرانى معتقد بودند:

تنها راه وصول به کمال انسانی و تحقّق هدف و غایت از وجود و خلقت انسان که همان معرفت پروردگار است؛ منحصراً به واسطه تربیت و تزکیه سلوکی تحت نظر و اشراف استاد کامل و ولی اکمل الهی صورت می پذیرد.

 

ولایت، حقیقت دین و شریعت

مرحوم علّامه طهرانى حقيقت و مغز دين و شريعت را ولايت اولياى الهى يعنى صاحبان ولايت كبرى حضرات معصومين علیهم السلام می‏‌دانستند و شريعت بدون ولايت را پوسته خالى از مغز و محتوا برمی‌شمردند. و تمام همّ و غمّ خود را بر تبيين و تفسير و تبليغ اين مسئله قرار داده بودند

 

و می‏فرمودند:

در اجتماع ما به قضيه امامت و ولايت آن طور كه شايسته و بايسته می‏نمود پرداخته نشده است.

علّامه طهرانى نسبت به تعابير و كلمات و اصطلاحاتى كه براى حضرات معصومين علیهم السلام به كار برده می‌‏شد فوق العاده حساس و موشكاف بودند و اجازه نمی‌دادند كه اين عبارات و جملات براى غير معصومين علیهم السلام مورد استفاده قرار گيرد. به همین منظور اطلاق کلمه امام را بر غیر معصوم جائز نمی دانستند.

 

اساس تکامل بشر بر پایه عقل و فطرت

اصل و اساس معرفت و تكامل بشرى و نزول اديان الهى و تربيت و تزكيه و سيروسلوک الى اللَه بر پايه فهم و عقل و فطرت است؛ سلوک بدون فهم همچون حركت چارپايان بر محور واحد است و ابداً هيچ‏گونه تأثير وتحوّلى در سير صعودى نفس به سمت عالم قدس به وجود نخواهد آورد. و خود بارها هنگامى كه از احوال و روحيّات شاگردان و ارادتمندان خويش سؤال می‌فرمودند

می‌گفتند:

«فهم و ادراک او چقدر ترقّى و رشد كرده است، من كارى به خواب‏ها و مكاشفات و بروزها و ظهورهاى نفس او ندارم.»

منابع

منبع

دیدگاهتان را بنویسید